مقدمه: اشتغال زنان به عنوان یک پدیده اجتماعی پیامدهای متعددی در زمینه های خانوادگی، اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی دارد. در این میان از یکسو نقش آموزشی و تربیتی مادران در خانه و از سوی دیگر تغییر و تحولات سریع جامعه، پیشرفت های تکنولوژی و نیاز به پرورش فرزندانی متفکر که قادر به رویارویی با دنیای غیرقابل پیش بینی باشند، اهمیت اشتغال زنان را در مسایل مربوط به پرورش و تربیت فرزندان دوچندان می سازد (بوشارلا، ترجمه، شجاع رضوی 1371؛ ایسیکوگوون، 2007؛ باربرودلفابرو، 2000؛ تالیب، محمدومامات، 2011). عزت نفس از جمله فاکتورهای مهم بهداشت روانی در افراد جامعه محسوب می شود که کمبود آن در زندگی فردی و اجتماعی اثراتی منفی را در روابط اجتماعی، خانوادگی، اشتغال و طول عمر افراد ایفا می کند و از آنجایی که شکل گیری شخصیت افراد در دوران کودکی و نوجوانی پایه گذاری می شود توجه به این موضوع در نوجوانان از اهمیت برخوردار است (ماسن، ترجمه پاسایی، 1372). یکی دیگر از مهم ترین نیازهای انسان که در بسیاری از نظریه ها و پژوهش های روانشناسی، جامعه شناسی، علوم سیاسی و مدیریت به آن اشاره شده است، نیاز به امنیت و تعلق است. به عنوان مثال اریک فروم (1941) سائق امنیت جویی را یک سائق جهانی معرفی کرده است و می گوید: ناامنی رابطه تنگاتنگی با زندگی انسان و حتی موجودیت او دارد. اهمیت مادر برای کودک تنها در رفع نیازهای او خلاصه نمی شود، بلکه همه احساس امنیت کودک وابسته به وجود مادر است (عطارد، 1385). با توجه به افزایش سریع اشتغال دختران و مادران در جامعه ما، بررسی و مطالعه اثرات و ارتباط آن بر شخصیت فرزندان نیازمند توجه بیشتری است. پس از شناسایی و دریافت چنین ارتباطی می توان در ارتباط و مشاوره والدین نوجوانان، با اطمینان بیشتری گام برداشت. لذا پژوهش حاضردر پی آن است که به مقایسه این سه مولفه (احساس امنیت، عزت نفس، احساس تعلق) در فرزندان دختر دبیرستانی دارای مادر شاغل با غیر شاغل بپردازد.روش پژوهش: پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع طرح علی مقایسه ای است. جامعه آماری در این پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر مشهد در سال تحصیلی 92ـ91 می باشند. نمونه آماری، تعداد 140 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر مشهد می باشند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه سنجش مسوولیت پذیری، احساس امنیت، عزت نفس و احساس تعلق دانش آموزان به دست آمده است (این پرسشنامه 5 مولفه دارد که شامل سنجش میزان مسوولیت پذیری و نیز عوامل تاثیرگذار (احساس امنیت، عزت نفس، احساس تعلق) بر آن است که توسط کردلو (1389) ساخته شده است (در این تحقیق فقط سه مولفه احساس امنیت، عزت نفس واحساس تعلق در نوجوانان مورد ارزیابی قرار گرفته است).نتایج: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که گروه ها حداقل در یکی از متغیرها از هم متفاوتند. (0.98=پیلایی، p<0.05، F(5,134)=2.06) نتایج نشان داد که بین دانش آموزان دو گروه در مولفه های، احساس امنیت (p<0.05) و احساس تعلق (p<0.05) تفاوت معناداری وجود دارد و فرزندان مادران شاغل احساس امنیت و تعلق بیشتری دارند، ولی بین میزان عزت نفس (p<0.05) فرزندان مادران شاغل در مقایسه با فرزندان مادران خانه دار تفاوت معناداری مشاهده نشد.بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که در زمینه احساس امنیت فرزندان مادران شاغل احساس امنیت بیشتری دارند. این موضوع موید آن دسته از پژوهش هایی است که بر کیفیت رابطه مادر و کودک حمایت می نمایند (بیابانگرد، 1376). در زمینه عزت نفس نیز بین فرزندان دو گروه زنان شاغل و خانه دار تفاوت معناداری وجود نداشت که این یافته با نتایج پژوهش هافمن (1989) و موسوی (1389) همسو است. و نهایتا تحلیل نتایج در زمینه تفاوت بین دو گروه در متغیر احساس تعلق، نشان داد فرزندان مادران شاغل از احساس تعلق بیشتری نسبت به فرزندان مادران خانه دار برخوردار بودند، که این نتیجه با نتایج پژوهش گلد و اندرسون (1979) ناهمسو است. در تبیین این یافته می توان عنوان کرد که، شاغل بودن مادر علاوه بر تاثیرات مثبتی که بر سلامت روان مادران شاغل دارد و همچنین کمک مالی به اقتصاد خانواده در نتیجه کاهش فشارهای اقتصادی، مشکل معناداری در زمینه اکثر شاخص های مورد نظر پژوهش حاضر ایجاد نمی نماید. به اعتقاد هاتسون و آرونسون (2005) مدت زمانی که کودک با مادر سپری می کند، عامل تعیین کننده برای ایجاد روابط قوی مادر و کودک نیست، بلکه آنچه در این زمینه با اهمیت است کیفیت این تعامل می باشد.